استراتژی انتخاباتی «رحم اجارهای»! / آیا رئیسجمهور اعتدالگرا همان رئیسجمهور اصلاحطلب است؟
به گزارش گروه سیاسی-فرهنگ نیوز، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از ابعاد متعددی محل بررسیهای جامعهشناختی است؛ اما نکتهای که تا به امروز محل ابهامات فراوانی است، عدم رسیدن به یک جواب واضح در ارتباط با پایگاه و خاستگاه اجتماعی و سیاسی دولت یازدهم است.
دکتر حسن روحانی که از همان ابتدا با شعار اعتدال وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شده بود، در آغاز بههیچعنوان موردحمایت جریان اصلاحطلب و رهبران آن قرار نگرفت و در بهترین حالت، شیخ علی یونسی (بهعنوان وزیر اطلاعات دولت اصلاحات) وی را در روز ثبتنام همراهی کرد تا روحانی در این روز تنها نباشد.
پس از اعلام اسامی نامزدهای ریاست جمهوری نیز روند عدمحمایت قاطع اصلاحطلبان از روحانی ادامه داشت و جریان اصیل اصلاحطلبی خط تبلیغاتی حمایت از «محمدرضا عارف» را دنبال کرد چراکه به هر ترتیب همچنان که عارف بهعنوان نزدیکترین یار خاتمی در دولت اصلاحات شناخته میشد، سابقه تعلق روحانی به راست سنتی و عضویت وی در جامعه روحانیت مبارز، امتناع طبیعی اصلاحطلبان از حمایت شیخ حسن را به دنبال داشت.
اما رویه انتخابات بهگونهای دیگر پیش رفت و عدم رأی آوری عارف تا حد زیادی قابل پیشبینی شد و اینجا بود که استراتژی «رحم اجارهای» که از ماهها قبل تعیینشده بود، اجرایی و حسن روحانی بهعنوان نامزد موردحمایت اصلاحطلبان آنهم در آخرین دقایق انتخابات معرفی شد و نتیجه آنکه باروحانی با کسب 50.71 درصد آراء کلید پاستور را به دست گرفت.
* شتاب اصلاحطلبان برای اصلاحطلبیزه کردن اعتدال!
اصلاحطلبان که در روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی، روحانی را به کمپین خود راه داده بودند، در آن روزها فرصتی برای حل مشکلات تئوریک خود در برابر مبانی روحانی نداشتند و بنابراین بلافاصله پس از انتخابات تمام تلاش خود را جهت مترادف سازی مفهوم «اعتدال» و «اصلاحات» به خرج دادند.
دریکی از نخستین گامها بود که «احمد پورنجاتی» در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۹۲ در مصاحبه با ایسنا گفت:
«اعتدالگرایی به این معنا است که تصمیمها، سیاستها و برنامهها پایبست عقلانی داشته و مبتنی بر ظرفیتهای واقعی و توجه به مقررات و محدودیتها بوده و سمت و سویی پویا داشته باشد. اعتدالگرایی به مفهوم ایستایی، سازشکاری، محافظهکاری، نادیده نگرفتن افقهای بلند و آرمانها نیست. اعتدالگرایی یعنی پا در واقعیت باشد و چشمها به افقهای بلند دوخته شود.
من بهعنوان کسی که به رویکردهای اصلاحطلبانه و انقلاب اسلامی اعتقاددارم بیان میکنم که اعتدالگرایی بیان دیگری از مشی اصلاحطلبی است. بااینوجود اعتدالگرایی باید از سوی آقای روحانی و همفکرانش بهدرستی تبیین شود.»
اصلاحطلبان حتی پا را از این هم فراتر نهادند و بدون هیچ تعارفی و با فراموش کردن مواضع خود در زمان انتخابات، اعتدال را همان اصلاحات نامیدند و «محمدحسین خلیلی اردکانی»(خواهرزاده خاتمی و نماینده مجلس ششم) دراینباره گفت:
«اعتدال همان اصلاحات است. گزینه سومی وجود ندارد. اصلاحطلبی همان اعتدالگرایی است. من، معتدلتر از آقای خاتمی سراغ ندارم. گفتمان اعتدال، بهخودیخود دارای پایگاه تشکیلاتی نیست. ما در کشورمان ۲ جریان سیاسی با عقبه داریم که آنهم اصولگرایان و اصلاحطلبان هستند. من شکلگیری جریان اعتدالی را بعید میدانم.»
بدین ترتیب بود که پیوندی مستحکم میان اصلاحطلبان و اعتدال برقرار شد و اصلاحطلبان زیادی مجدداً راهی پاستور شدند.
دکتر «پرویز امینی»(کارشناس جامعهشناسی سیاسی) در تحلیل ویژگیها و مبانی دولت روحانی با یاد کردن از 4 ویژگی معتقد است «دولت روحانی به لحاظ تجربی ریشه در «دو دولت سازندگی و اصلاحات» دارد که دراینباره میتوان به نکات زیر توجه کرد:
- در عقبه سیاسی پیروزی روحانی و دولتش، دو نماد یعنی هاشمی و خاتمی وجود دارند که هاشمی بهعنوان رئیس دولت سازندگی و خاتمی بهعنوان رئیس دولت اصلاحات مطرحاند که هر دو دولت دارای مبانی نظری به نسبت یکسانیاند که البته از اولویتهای متفاوتی برخوردار بودند.
- فضای تبلیغاتی روحانی در انتخابات نیز که تمجید مطلق از 16 سال ماقبل دولت احمدینژاد و نفی مطلق این دوره هشتساله است نیز نشان میدهد که روحانی و دولت او به لحاظ نظری به دو دوره مذکور دولت سازندگی و اصلاحات بازگشت دارد.
- ترکیب کابینه دولت روحانی نیز نشان میدهد که دولت او ترکیبی از دو دولت سازندگی و اصلاحات است که این مسئله نیز مؤید تداوم و تکرار آن دوره 16 ساله است.
- همچنین قرابت نظری و سیاسی بین روحانی و هاشمی دلیل دیگری است که ما را برای استناد به مواضع و عملکرد هاشمی و دولت سازندگی برای فهم نظری دولت روحانی مجاب میکند.»
همانطور که ازنظر گذشت، دولت روحانی با توجه به ویژگی مهم عدم دارا بودن عقبه تئوریک مشخص، با ترکیبی از اصلاحطلبان و کارگزاران شروع به کارکرده است.
شکافهای غیرفعال اصلاحطلبان و دولت اعتدال
اما این تبانی و مشارکت موجب آن نشد که عدم خوانش و تطابق روحانی و اصلاحطلبان پنهان بماند و بهطور همزمان در بدنه اجتماعی و نخبگان اصلاحطلب با واکنشهایی همراه بود.
در همین راستا، سعید حجاریان در مواضع متعددی سعی داشت که خود (و جریان تحت حمایت خود) را منفک از دولت روحانی نشان دهد و در گفتگو با اعتماد گفت:
«اتحاد با دولت باید بهصورت علنی باشد و انتقاد از آن بهصورت مخفی و حتماً این انتقادهای مخفی اثر خواهد داشت. هدف اصلاحات دموکراسی است اما هدف اعتدال بازگشت به وضعیت قبل از اصلاحات است.»
علاوه بر این، معروفترین تئوریسین اصلاحات در گفتگو با اندیشه پویا در پاسخ به این سؤال که آیا روحانی هم معتقد است که «اصلاحات مرد- زندهباد اصلاحات»، پاسخ داد:
«مدل من با مدل روحانی فرق میکند. اصلاحاتی که من میگویم بناش دموکراسی است. ممکن است اصلاحات آقای روحانی هم بهتبع دموکراسی بیاورد اما بناش دموکراسی نیست. خودش هم چنین ادعایی ندارد. نمیگوید که من اصلاحطلبم.»
از سطح تئوری پردازان که بگذریم، شکاف میان اصلاحطلبان و دولت روحانی در بدنه اجتماعی نیز قابلمشاهده است.
ازجمله نخستین مواردی که میتوان از آن بهعنوان شاهد مثال یادکرد به اولین مصاحبه مطبوعاتی رئیسجمهور بازمیگردد و طی آن خبرنگار یکی از روزنامههای اصلاحطلب از عزم دولت برای رفع حصر از رهبران فتنه سؤال کرد؛ در آن لحظه، خبرنگار و بسیاری از کسانی که به امید احیای اصلاحطلبی به روحانی رأی داده بودند انتظار یک پاسخ قاطع از روحانی داشتند اما روحانی درنهایت آرامش، از پذیرش اصل ماجرا سرباز زد و مسئولیت آن را فرا دولتی عنوان کرد.
از دیگر مواردی که شکاف میان دولت اعتدال و بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را گوشزد کرد، سکوت بسیاری از اساتید دانشگاه در حمایت از توافقنامه ژنو بود و باید اذعان نمود سکوت نخبگان در مواجهه با شعارهای دولت تدبیر و امید بر مبنای حب و بغضهای سیاسی و گروهی نیست بلکه وجود واقعیات تلخ در دولت اعتدال و ابهامات فراوان در فقر گفتمانی و محافظهکاری دولتمردان در اظهار واقعیات افکار و تئوری دولت یازدهم و حتی ابهامات فراوان در نوع مواضع شخص رئیس محترم جمهور فضای تحلیلی و واکاوی گفتمان این دولت بهعنوان گفتمانی مستقل و قابلتوجه را با دشواریهای فراوان مواجه ساخته است.
این سکوت آستانه تحمل روحانی را شکست داد و رئیسجمهور در نشستی با دانشگاهیان (که به لحاظ زمانی پس از مذاکره ژنو 3 برگزار شد) بابیان اینکه چرا دانشگاه خاموش است و چرا استادان خاموشاند؟، اظهار داشت:
«ما شهامت سقراطوار را میخواهیم. از چه میترسید؟ چرا یک کار بزرگ بینالمللی انجام میشود. استادان دانشگاه خصوصی برای رییسجمهوری نامه مینویسند. چرا نمیآیند حرف بزنند و صحبت کنند؟»
باوجوداین شکافها باید در انتظار بود که آینده کار دولت و همکاری وی با اصلاح طبان چه نتایجی را به بار خواهد آورد و آیا این همکاری ادامه خواهد داشت یا خیر؟ همکاریای که بیش از هرکس اصلاحطلبان به دنبال آن هستند و بیش از هر چیز برای دولت روحانی مخاطرهآمیز خواهد بود.
نظرات شما عزیزان: